روش یافتن منابع دست اول
یک معیار نسبتاً کلی برای دست اول بودن یک منبع این است که نویسنده مستقیماً اطلاعات را مشاهده و تجربه کرده باشد (مانند مراجعه به طبیعت و جامعه آماری) و یا نویسنده آن منبع، تجربه مستقیم خود یا استدلال¬های خود را با ذکر مقدمات در منبع گزارش داده باشد (مانند اینکه علامه حاصل تتبعات و استدلال¬های خود را در تفسیر المیزان آورده است). اگر نویسندگان دیگر، منابع دست اول را تحلیل و بررسی کنند و حاصل کار خود را در منابع دیگری گردآوری کنند، و ما از راه واسطه به نظریات آن نویسنده اول ارجاع دهیم، این کار مراجعه به منبع دست دوم حساب می¬شود.
بنابراین، به طور خلاصه می¬توان گفت منابع و مآخذي كه با بيان و زبان مستقيم خود مؤلف و نظريه¬پرداز به وجود آمدند، منابع دست اول به حساب مي¬آيند. منابع دست دوم نیز، مأخذ و منابعياند كه به طور غيرمستقيم، از يك محقق منتقد و يا شارح يك اثر و در انتساب به مؤلف اولي آن اثر، پدیده آمده باشد.
به طور کلی اگر کتابی به زبان دیگر ترجمه شود، معمولا به دست دوم تبدیل می¬شود، به ویژه در صورتی که مترجم در موضوع مورد ترجمه، اهل فن و متبحر در زبان اصلی نباشد. همچنین اگر شخص غیرمتخصص اثری تولید کند، دست اول نخواهد بود. گاهی نیز می¬توان با نمونه¬گیری و مقایسه مطالب کتاب با منابع مشابه، آن را اعتباریابی کرد.
به هر حال، محقق باید سعی کند هر نظری را از خود صاحب آن نظر، مطالعه کند. به عنوان مثال نظر شیخ انصاری را از منبع خود شیخ مطالعه کند؛ هر چند متن، عربی و مشکل باشد. در این صورت باید به کمک مهارت¬های صرفی و نحوی و ترجمه¬ها تلاش کند آب را از سرچشمه بخورد. وقتی که برای دریافت نظر یک مصنف به شرح¬ها و تفسیرهای متعدد مراجعه می¬کنیم، احتمال انحراف از اصل مطلب افزایش می¬یابد.
استاد اسلام پور